حضرت فرمود: «آري من آنچه را گفتم داناتر به آن هستم. اينها دو نشانه اند که واقع شدن آنها، از زمان هبوط آدم عليه السلام سابقه ندارد». [1] .
فلسفه اين نشانه غير عادي - همانند برخي نشانه هاي ديگر - ميتواند بيدار شدن مردم از خواب غفلت و يقين به امر ظهور باشد. به عبارت ديگر، خداوند در آستانه ظهور، براي اقامه حجّت بر مردم و مطمئن ساختن ياران حضرت مهدي عليه السلام به ظهور آن حضرت، چنين پديده هايي را بر خلاف معمول و به گونه معجزه، محقق ميسازد.
برخي بر اين باورند! خسوف و کسوف، به گونه ياد شده، در چهارچوب حوادث طبيعي و عادي نيز قابل بررسي و تبيين است و براي آن، احتمالها و توجيه هايي ذکر کرده اند. البته نيازي به اين توجيه ها نيست؛ زيرا هيچ اشکالي ندارد که پديدار شدن آنها به صورت معجزه باشد، چون در جهت اقامه حجّت و تقويت حق و هدايت مردم است و با قانون معجزه ناسازگاري ندارد.
به علاوه اين نشانه از نشانه هاي حتمي ظهور نيست و در روايات، به ناگزير بودن آن اشاره نشده است؛ از اين رو نميتوان خسوف و کسوف غيرعادي را از نشانه هاي قطعي و مسلم ظهور به حساب آورد. [2] .
پی نوشت ها:
[1] الکافي، ج 8، ص 22، ح 258؛ الغيبة، ص 390، ح 45؛ مفيد، الارشاد، ص 497.
[2] چشم به راه مهدي عليه السلام، ص 300.
مطلب وبتون واقعا عالیه